اگر مي خواهيد با وبسايت ما تبادل لينک کنيد لينک ما را با نام " ♥♥هواداران استقلال قهرمان♥♥ "
قرار دهيد و در بخش تماس با ما و يا نظرات لينک خود را قرار دهيد.
تبليغات
فریدون زندی: دوست دارم ستاره استقلال باشم/ هنوز این قدری راه نیفتادم که آبگوشت را با پیاز بخورم!
نظر من این است كه شاید اگر یك بازیكن بزرگ داشتیم كه میتوانست به تیم آرامش بدهد، نمیباختیم. بازیكن باتجربه در همین دقایق نقش خیلی مهمی دارد. ما اگر یكی دو بازیكن باتجربه داشتیم كه به تیم آرامش و اعتماد به نفس بدهند، بعد از نتیجه دو بر یك میتوانستیم بازی را كنترل كنیم. میدانید حقیقت چیست؟ ما ترسیدیم. ترسیدیم كه آنطور دو گل را خوردیم و گل سوم را هم همینطور.
*تو در این بازی نشان دادی كه میتوانی دربیباز باشی. این برچسب روی برخی از بازیكنان هست. حالا تو هستی یا نه؟
من كلاً بازی حساس را دوست دارم. فكر كنم از قبل در تیمملی نشان دادم كه در بازیهای بزرگتر میتوانم بیشتر خودم را نشان بدهم. در اینطور مسابقات میدانید چطور است؟ بازیكن لذت میبرد، تماشاچی لذت میبرد... كل تیم تحت فشار هستند. اگر بازیكن بزرگ باشد، واقعاً میتواند خودش را در این نوع مسابقات نشان بدهد. من در چند سال گذشته نشان دادم كه در بازیهای بزرگ میتوانم خوب بازی كنم، نه اینكه بگویم بازیكن بزرگ هستم. از بچگی عادت داشتم وقتی در زمین، بازی سخت باشد و تحت فشار باشم، خوب بازی میكنم.
*حالا دربیباز هستی یا نه؟
من دوست دارم در دربیها بازی كنم چون مخصوص بازیكنان بزرگ است! (خنده)
*در دربی مقابل علی كریمی قرار میگرفتی. خیلی زیاد با هم تقابل داشتید. در زمین هم زیاد با هم حرف میزدید. احساس كردیم در یكی دو صحنه انگار به تو میگفت جلوی ما شیر شدی!
نه بابا اینطور نبود. با هم شوخی میكردیم وسط زمین. یك حرفهایی هم به هم میگفتیم ولی به همه نشان دادیم كه ما دوست هستیم و بارها با هم دست دادیم. این نمیشود كه بازیكن در زمین حرف نزند.
*یعنی به تو نگفت جلوی ما كولاك میكنی؟
نه بابا، اینطور نبود. شوخی بود اگر هم چیزی به همدیگر گفتیم.
*تو در بازیها زیاد عصبانی میشوی. رفتاری كه در زمین داری دقیقاً برعكس چیزی است كه در خارج از زمین بازی میبینیم. پارادوكس عجیبی است.
فكر میكنم اگر عصبی شوم، بازیام بیشتر به چشم بیاید ولی واقعیت این است كه دوست دارم عصبی باشم! ولی با این شخصیتی كه من در خارج از زمین دارم، نمیتوانم بازی كنم! یعنی با شخصیت قِرتی نمیتوانی در زمین بازی كنی. میدانی، در زمین باید سفت و سخت باشی. یعنی با تعصب بازی كنی. آدم داخل زمین با خارج از زمین فرق میكند.
*میدانی بعضی حركات به شخصیت تو نمیخورد...
بالاخره من در هر تیمی كه هستم، محكم بازی میكنم. چون دوست دارم تیمم نتیجه بگیرد. بعضی وقتها اعصابم خرد میشود. وقتی ببینم داور، بیجهت پنالتی گرفته و یا اینكه بازیكن حریف مدام میرود پیش داور و زیاد حرف میزند، اعصابم خرد میشود. دست خودم كه نیست ولی وقتی اینطوری میشوم بهتر بازی میكنم. دوست دارم خودم را ثابت كنم.
*تو از ضعف دروازهبان پرسپولیس باخبر بودی كه از راه دور در دربی شوت زدی؟
نه، نمیدانستم. فكر كنم شما هم نمیدانستید. میدانید چطور شد؟ وقتی توپ برگشت من دیدم گوشه دروازه پرسپولیس خیلی خالی است. یعنی فضا زیاد بود. نگاه كردم و زدم همان جا وگرنه آقای مظلومی هم به من نگفت زیاد شوت بزن.
*ولی اگر زیاد شوت میزدید شاید اینطور نمیشد. مخصوصاً در آن دقایقی كه جلو بودید و حمله میكردید.
خب طوری نبود كه من زیاد شوت بزنم. تیم دو گل زده بود و من هافبك دفاعی بودم. بیشتر در زمین خودمان بودم و نمیتوانستیم جلو بروم ولی شاید اشتباه بوده و باید میرفتم جلوتر تا شوت بزنم.
*خیلی از استقلالیها هنوز این شكست را هضم نكردهاند. نمیدانیم، تو توانستهای یا نه؟
من خودم كه بله، فراموش كردهام. خودم كه اوكی اوكی هستم ولی در بازی قبلی دیدم كه روی ذهن بعضی از بچهها مانده است. ما با ذوبآهن بازی داریم و بازی خیلی مهمی است. شك نكنید ذوبآهن را میبریم و آن شكست را كامل فراموش خواهیم كرد.
*الان كه ستاره شدهای، این بحث وجود دارد كه اگر جباری با كرار دعوایش نمیشد و آندو هم مصدوم نمیشد به فریدون اصلاً بازی نمیرسید.
نه اصلاً اینطور نیست. حتی اگر این سه نفر هم بودند، من بازی میكردم. اینطور نیست كه شما فكر میكنید. قرار بود وقتی سرحال شدم، خودم را ثابت كنم.
*ولی از زمانی كه تو را گرفتند، احساس میشد آلترناتیوی...
نه، این اصلاً درست نیست. شما اینطور فكر میكنید چون من مصدوم بودم و خیلی عقب افتادم. شما كمی فكر كنید؛ تیم نتیجه گرفته بود و من سه ماه مصدوم بودم. خیلی سخت بود كه مربی بازیكن ثابت را از تیمی كه نتیجه گرفته، بیرون بكشد و من را بگذارد وگرنه از اول قرار بود من و آندو كنار هم بازی كنیم ولی طوری شد كه من در تركیب نبودم. زیاد مصدوم شدم...
*الان تو خیلی آمادهای و وزن خط هافبك استقلال كه كم مهره ندارد، افتاده است روی تو. خودت باور داری كه میتوانی ستاره استقلال باشی؟
من در هر تیمی كه بودم سعی میكردم خوب بازی كنم. حالا یك زمان، سختی داشتم یا سرحال بودم ولی وقتی من سرحال باشم، تأثیرگذار هستم و میتوانم خوب بازی كنم. حتی در استیلآذین كه ما نتیجه نگرفتیم، من بازیهای خوبی برای این تیم انجام دادم. این را الكی نمیگویم، میتوانید بروید بازیهای تیم را ببینید. خیلی مربیان دیدند و گفتند كه فریدون تو خوب بازی كردی ولی تیم بد است. من در هر تیمی، وقتی احساس كنم به من نیاز بیشتری دارند، بهتر بازی میكنم. الان هم استقلال به من خیلی نیاز دارد.
*با توجه به همین موضوع و نزدیك شدنت به تیمملی، باید از این شرایطی كه داری خیلی راضی باشی.
مصدومیت، خیلی من را عقب انداخت. من فقط منتظر بودم كه یك موقعیت خوب گیرم بیاید و استفاده كنم. الان این موقعیت گیر من آمده است. این هم در فوتبال زیاد پیش میآید. مثلاً آندو در چه شرایطی در جامجهانی فیكس بازی كرد؟ اگر من بودم فكر نمیكنم برانكو به او بازی میداد. من در بازی با كرواسی مصدوم شدم. قبل از آن برانكو از سیستم 2-4-4 استفاده میكرد ولی بعد از مصدومیتها سیستم را كرد 1-3-2-4. اینطوری شد كه آندو هم بازی میكرد و خودش را نشان میداد. یعنی میخواهم بگویم این فرصت ممكن است برای هر بازیكنی پیش بیاید و بتواند خودش را نشان دهد.
*این نكته خیلی مهمی است كه وقتی بازیكنان كلیدی نباشند، تو بیشتر به چشم میآیی. در استیلآذین هم وقتی همه بد بودند، تو خوبی بازی میكردی.
نمیدانم، شاید این حرفی كه شما میزنید درست باشد. ولی اگر من بد بازی كنم بهخاطر این است كه سرحال نیستم. الان واقعاً خوبم. یعنی خودم میفهمم. من قبل از اینكه مصدومیتم به طور كامل خوب شود ضعف داشتم. زور نداشتم كه 90 دقیقه خودم را در زمین حفظ كنم. در زمین اینقدر فضا باز نبود. شاید فضاها را اینطور نمیدیدم. ولی الان واقعاً سرحال هستم. این در فوتبال خیلی مهم است. همین كه مدام دارم بازی میكنم هم تأثیرگذاشته است.
*تو در كل دیر به استقلال آمدی و بدنسازی هم نداشتی.
بله، من بهخاطر مصدومیت نتوانستم در استقلال بدنسازی كنم. فصل داشت شروع میشد. مصدومیت من هم بدتر شده بود. هر بازیكن حداقل باید 6 هفته قبل از فصل بدنسازی كند ولی من این فرصت را نداشتم ولی حالا راضیام.
*الان استقلال مصدوم زیاد دارد. این مصدومیتها را باید به چه چیزی ارتباط بدهیم؛ زمین بد یا تمرینات بد و یا بازیهای فشرده؟
دلایل زیادی دارد. زمینهای تمرینی بد هستند. ما الان چند ماه است داریم در دستگردی تمرین میكنیم، من ماندهام نفت تهران چطور در این زمین بازی میكند. خیلی سفت و سنگی است! بعد هم، بازیها در این مدت پشتسر هم بود و فشار زیادی روی تیم ما ایجاد شد. زمان برای ریكاوری خوب نبود و به این دلیل ما مصدوم زیاد دادیم.
*زمینهای ایران با دسته پنج آلمان قابل قیاس هستند؟
نه، زمینهای آنجا خیلی بهتر از اینجاست، حتی در لیگ محلات. امیدوارم واقعاً ایران دنبال بهتر كردن زمینها باشد. روی ساختن رختكنهای خوب، تجهیزات پزشكی و امكانات كار كند تا بهتر شود. شاید بعضیها قبول نداشته باشند ولی وقتی زمین خوب نباشد اصلاً نمیتوانیم از پیشرفت حرف بزنیم. الان كروش هم این حرف را زده و من واقعاً حرفش را قبول دارم.
*چقدر به این موضوع فكر كردهای كه به برزیل بروی؟
ما كه هنوز به جام جهانی نرفتهایم! ولی ما در سال 2010 هم میتوانستیم به جامجهانی برویم. واقعاً حق ما بود كه این اتفاق بیفتد ولی نتوانستیم برویم و خیلی حیف شد. الان رسیدهایم مرحله دوم و فكر میكنم این تیم میتواند به برزیل برود.
*خودت فكر میكنی در تیمملی باشی. ببین یك دوره تو كلاً كار را رها كردی. رفتی قبرس. انگار ناامید شده بودی...
نمیدانم چرا شما فكر میكنید لیگ قبرس كیفیت ندارد. همین الان یك تیم قبرسی رفته مراحل بالای لیگ قهرمانان اروپا. اتفاقاً لیگ قبرس كیفیتش دو برابر لیگ ایران است. من نمیگویم كیفیت فوتبال آنجا خیلی بالاست ولی پایینتر از ایران هم نیست. شاید من اشتباه كردم ولی واقعاً اینطور نبود كه رفته بودم لیگ دسته 5. من بهترین شماره را در كایزرسلاترن میپوشیدم. قبول دارم شما فكر میكنید پسرفت است ولی شما میدانید چقدر روی من فشار بوده است. بهخاطر یك بازی بد، من را خیلی جویدند. من آن موقع یكدفعه بیرون ماندم و دعوت نشدم. بعداً فهمیدم كه ماجرا اصلاً چیز دیگری بود كه من بیرون ماندم. میدانی، كلاً خارجیها... البته من كه از ته دل ایرانی هستم، ولی برای كسی كه در خارج از ایران بزرگ شده زندگی در اینجا سختتر است. چون هر خارجیای كه برای بازی یا مربیگری میآید، خیلی تحت فشار است و وقتی تیم میبازد میشود مقصر اول.
*یعنی این مشكل برای تو هم بهوجود آمد؟
خب، به من نگاه خارجی داشتند.
*ولی الان خیلی فرق میكند، درست است؟ تو یك دوره افت كردی ولی الان دوباره برگشتی. چقدر امیدواری كه بیایی و جبران كنی؟
بالاخره الان تجربه من خیلی زیاد شده است. تجربه در فوتبال خیلی مهم است. من قبلاً جوان بودم، اینطوری فكر نمیكردم ولی الان بازیام خیلی فرق كرده. الان در هر صحنه میدانم كه باید چهكار كنم. این تجربه است، میفهمی؟ میدانی كه باید كدام فصا را ببندی، چیزی كه اصلاً در فوتبال ایران به چشم نمیآید. در واقع بازیكن از لحاظ تاكتیكی پیشرفت میكند و میداند در حمله و دفاع باید چهكار كند و كجا برود.
*چه كسی را نزدیك به این ایدهآل میبینی؟
جواد نكونام. او واقعاً بازیكن باهوشی است. در ایران بازیكن اینطوری، واقعاً كم داریم.
*مربیان استقلال میدانند تو وقتی عصبی هستی بهتر بازی میكنی؟
هنوز نمیدانند ولی شاید با این مصاحبهای كه بعد از بازی با شما كردهام، فهمیده باشند.
*شنیدهایم اعتقادات هم قوی شده. یك بار كه با پدرت حرف میزدیم، گفت فریدون زنگ زده آلمان و گفته برایم یك گوسفند بكشید!
یالاخره خون من ایرانی است. پدرم ایرانی است. بیشتر ایرانی هستم تا آلمانی. من فرهنگ ایرانی را دوست دارم. با خودم دارم این چیزها را...
*حالا كشتن این گوسفند، درست بوده یا نه؟
من بعضی چیزها را قبول دارم. اطلاع دارم كه چیست و چرا. این سر بریدن گوسفند از نظر من كار خیلی خوبی است. من میگویم گوسفند ببرید، این نیست كه گوسفند را بكشید، منظورم این است كه گوشت را تقسیم كنید بین آدمهایی كه پول ندارند. من از این لحاظ میگویم گوسفند بكشید وگرنه من اصلاً نمیتوانم بریدن سر گوسفند را ببینم. سر همین تمرین استقلال 10، 15 بار گوسفند كشتهاند ولی اصلاً نتوانستم نگاه كنم.
*یعنی تو كار پیاز و آبگوشت هم زدهای؟
نه بابا، اینقدر هم كه نه!
*یعنی آبگوشت را دوست نداری؟
آبگوشت را چرا، ولی آبگوشت با پیاز را نه.
*تو در فوتبال حرفهای بودهای. بعد از دربی خیلیها به حركت پرویز مظلومی بعد از گل دوم ایراد گرفتند. خیلیها گفتند گواردیولا هم از این حركتها نمیكند.
در ایران كه طبیعی است. وقتی اسم شما را صدا میزنند به نشانه احترام باید برای طرفداران دست تكان دهید. میدانی، نشانه احترام است. فكر نمیكنم مظلومی این كار را كرده باشد كه طرفداران پرسپولیس را عصبانی كند. مطلومی این كار را كرد چون تشویقش كرده بودند. بههرحال ما دو بر صفر جلو بودیم.
*ولی بعد از دربی گفتند مغرور بودید. یكجورهایی داشتید پرسپولیس را تحقیر میكردید، مخصوصاً وقتی كه زیاد به هم پاسهای كوتاه میدادید.
ما 80 دقیقه عالی بازی كردیم. من احساس میكنم پرسپولیس اینقدر خوب نبود كه ما را ببرد، خودمان بازی را ول كردیم و باختیم. خیلیها در تیم ما دنبال زدن 5 گل بودند. یكجورهایی بازی را مشكل گرفتیم. وقتی هم روی اشتباه خودمان گل خوردیم بازیكنان ترسیدند. این ترس را نمیشد از تن بچهها بیرون كرد.
*به نظرت روز شانس زاید بود كه پرسپولیس اینطور برد؟
خیلیها بعد از بازی از من سؤال كردند كه چی شد ولی به نظر من قسمت بود. در عمرم بازیگریام هیچوقت ندیدم یك بازی اینطوری شود. یك بازیكن كه تا حالا خودش را نشان داده، بیاید اینطوری بازی كند. واقعاً قسمت زاید بود.
*الان قهرمانی استقلال به خطر افتاده است. صدرجدول را هم كه از دست دادید.
من همیشه گفتهام كه سپاهان یك رقیب اصلی برای ماست. آنها واقعاً خطرناك هستند. سپاهان مربی خیلی خوبی دارد، با بازیكنان خوب. آنها خیلی با تاكتیك هستند.
*فكر نمیكنی حتی ممكن است قهرمانی را از دست بدهید؟
به نظر من واقعاً خوب شد كه الان دوم جدول هستیم. اینطوری بهتر است چون دیگر فشار روی ما نیست و آنها تحت فشار هستند. چند بازیكن هم در تركیب نداریم و خوب نیست فشار صدر روی ما باشد تا آنها.
*ستاره شدن زاید را باید حساب بدشانسی تو نوشت؟
این واقعاً از بدشانسی من بود. من در این چند سال خیلی بدشانسی آوردم. اتفاقهایی افتاد كه اصلاً نمیتوانم برایتان توضیح بدهم ولی من به خودم قبولاندم باید آینده را نگاه كنم و فقط جلو را ببینم.
*تو به استقلال آمدی تا خودت را به خیلیها ثابت كنی، درست است؟
دقیقاً. من آمدم كه خودم را نشان بدهم و در استقلال بیشتر به چشم بیایم.
؟؟؟؟؟؟/
*میتوانی اسم بیاوری؟
اسم ندارند، فقط میخواستم نشان بدهم كه تمام نشدهام و هنوز هستم. الان هم نتوانستهام حقم را از فوتبال ایران بگیرم.
*و چطور به حقت میرسی؟
هدفم این بود كه با استقلال سه بار قهرمان شوم. الان هم روی هدفم هستم. باید پیشرفت كنم و بهتر شوم ولی در كل موفقیت استقلال مهمتر از هدف من یا بازیكنان دیگر است.
*در نظرسنجی 90 هم كه به زاید باختی.
طبیعی بود. او به عنوان تعویضی به زمین آمد و سه گل زد. من اصلاً ناراحت نشدم او اول شد. اگر قرار بود SMS بدهم، خودم هم او را انتخاب میكردم.
*ظاهراً یك پست هم در فیسبوك نوشته بود زیر عكس تو كه پسر گریه نكن، این پرسپولیسه!
من كه ندیدم.
*شاید اگر تو به ایران نمیآمدی، الان در جایی دیگر بودی و شرایط بهتری داشتی. مثلاً در بوندسلیگا بازی میكردی...
نمیدانم، شاید امكانش بود ولی من یك دوره به این چیزها زیاد فكر میكردم ولی بعد گفتم چرا باید خودم را ناراحت كنم. این فكر خوبی نبود ولی حالا به این نتیجه رسیدهام، تصمیمی است كه گرفتهام و بهترین تصمیم بوده.
*استقلال و پرسپولیس همیشه نیاز به ستاره داشتهاند...
بین حرفت، هر تیمی ستاره میخواهد.
*ولی استقلال و پرسپولیس به دلیل جایگاه و طرفدارانی كه دارند خیلی به ستاره نیاز دارند. در واقع به لیدری كه بیاید و تیم را جمع كند. الان تو برگشتهای و ستاره استقلال شدهای. به این فكر كردهای كه در این شرایط لیدر استقلال باشی؟ حالا یا تو یا رحمتی؟
من دوست دارم ستاره آسمان استقلال باشم. دوست دارم به استقلال كمك كنم. ما شرایط خیلی سختی داریم ولی دست خودم نیست. بازیكنان دیگر هم باید بازیكن را قبول داشته باشند. بچهها مجتبی جباری را قبول داشتند. فرهاد مجیدی را هم همینطور. حالا نمیدانم كه میشود من را قبول داشته باشند یا نه. حالا من نمیدانم كه بچهها واقعاً میخواهند یا نه. من دارم سعیام را میكنم.
*فكر میكنی نیاز باشد كه لیدر كاپیتان باشد؟
خیلی وقتها كاپیتان در یك تیم هیچكاره است. به نظر من ستاره و بازیكن تأثیرگذار باید كاپیتان باشد. البته این یك نظر شخصی است.
*استقلال برای بازی فردا نیاز دارد كه طرفدارانش به آزادی بیایند. درست است؟ در بازی با سایپا كه سكوها خیلی خالی بود.
آخرین بازی ما اینطور بود واقعاً. من دیدم كه سكوها خالی بود. واقعاً دوست داریم هوادارها بیایند. ما احتیاج داریم به آنها. بازیهای بزرگی در پیش است. اول ذوبآهن و اگر خدا بخواهد بازی با الاتفاق. من باید از همان هوادارانی كه برای بازی سایپا آمدند تشكر كنم. از آن هوادارانی هم كه برای دربی آمدند واقعاً تشكر میكنم. خیلی هوا سرد بود و ما كه در زمین یخ زده بودیم.
* اگر تماشاگرها بیایند...
صددرصد میبریم، اگر نیایند انشاا... میبریم! همین كه مسابقه حذفی است اعصابم را خرد میكند و باعث میشود احتمالاً برای تیم خوب بازی كنم(خنده)
ماجرای حضور استقلال در پلیآف هم جالب بود.
بله، من نمیفهمم یعنی چه كه تیم ما دوم شده به پلیآف برویم! ولی خب دست ما نیست دیگر.
*تا قبل از این كاشتهها را میداووی میزد، ولی حالا احتمالاً همه میخواهند تو بزنی.
از راه دورها را میلاد میزند، نزدیكها را من و مجتبی. چون میلاد شوت محكم میزند، كاشتههای از راه دور با اوست. اگر نزدیك باشد و از راست با من. چپها هم كه با مجتبی است.
*میلاد بهتر كاشته میزند یا فونیكهسی؟
میلاد.
*در بازی سایپا تو خیلی تشویق شدی. بازیكن دیگری تشویق نشد.
من این را دوست ندارم چون شاید خجالتی هستم. ما یك تیم هستیم و دوست ندارم از یك تیم فقط یك اسم باشد.
*اما خیلی از بازیكنان شاید این حرف تو را نزنند.
شاید تأثیر بزرگ شدن در كشور آلمان است. در استادیومهای آنجا نمیشنوی كه معمولاً یك اسم را صدا كنند. مثلاً میدی تشویق میكردند، بهخاطر این بود كه اسمش زیاد كش میآمد! یا میگفتند رووووووووودی!